آويساآويسا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

آویسا،قندعسل مامان و بابا

نيم سالگيت مبارك عزيزم

سلام عزيز مامان، مبارك مبارك نيم سالگيت مبارك نازنينم. خيلي خوردني و بامزه شدي و ديگه تغييراتت هر روزه شده ماماني. واسه چكاب ماهانه و واكسن شش ماهگيت بردمت دكتر، خدارو شكر آقاي دكتر از رشدت راضي بود و خيلي هم ازت خوشش اومده بود. اين ماه قدت ٧٢ و وزنت ٧.٧٠٠ بود( نميدونم اين دكترها چشونه هر كدوم يه جور اندازه گيري ميكنند) بعدش رفتيم واسه واكسن زدن. اول با بابايي رفتيم داخل اتاق براي تكميل مدارك كه اونجا داشتند واسه يه آقا پسر بامزه واكسن ميزدند، تا تزريق كردند آنچنان جيغي كشيد كه من پريدم هوا، تو اول به من نگاه كردي بعدش به پسره بعدش هم بغض و گريه... اولين بار بود ميديدم كه از گريه كسي گريه ات ميگيره، خلاصه آوردمت بيرون اتاق تا ١٠ دقيقه هي نگاه...
31 فروردين 1393
1